
هوا ابريه مثل دل من مثل چشام
تو چرا دلت خونِ هان؟
چرا؟
دارم نقاشي ميکشم نميدونم چي رو کي رو
فقط دارم خط خطي ميکنم
شايد عکس چشاتو بين اين همه خط ببينم
شايد باورت نشه ولي داره بارون مياد
چتر تو آوردي؟باشه باشه من چتر دارم بيا زير چتر من
بدو تا خيس نشدي
کاش يه کاري ميکردي دلم يه کم اروم ميشد
فقط يه کم کمتر بهونه ي تورو ميگرفت
همش داره ازم ميپرسه چرا؟
چي بايد بهش بگم
بگم چي؟
ياد روزايه خوبي که با هم داشتيم عذابم ميده
کمکم کن نذار تو اين باتلاق گير کنم
تا ابد ميمونم همين جا تا تو برگردي...
:: بازدید از این مطلب : 348
|
امتیاز مطلب : 19
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4